صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 55158
تعداد نوشته ها : 47
تعداد نظرات : 0
دعای عظم البلا
زیارت عاشورا
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

سوال:

در آيه 47 سوره ياسين، در جايي به كافران گفته مي¬شود: «از آنچه خدا به شما داده انفاق كنيد» جواب مي¬دهند: «اگر خدا مي¬خواست خود به آنها مي¬داد» پس آنها چه¬طور كافر هستند كه خدا را قبول دارند؟

جواب:

كافر از ماده كفر به معناي پوشش است و كافر يعني «پوشاننده». و به كافر از اين جهت كافر مي¬گويند كه پوشاننده حق است و حق را مخفي و انكار مي¬كند لذا به هر كس كه مقداري از حق را هم منكر باشد كافر مي¬گويند همچنانكه خدا ابليس را كافر مي¬شمارد با اينكه ابليس خدا را انكار نمي-كرد ولي با اين وضع كافر خوانده شد. و يا هر كس كه پيامبريِ حضرت محمد (ص) را انكار و يا حتي بعضي از ضروريات دين را منكر باشد كافر خوانده مي¬شود. در مقابل كافر، مسلمان است كه تسليم همة موارد حق است و به آن اذعان دارد ولي خود بر دو دسته است:

-        عده¬اي كه با وجود اعتراف به حق، در مقام عمل كم اراده بوده و در انجام واجبات و ترك محرمات كاهلي مي¬كنند كه از اين دسته به «فاسق» ياد مي¬شود؛

-         دسته¬اي ديگر كه علاوه بر تصديق حق، در عمل نيز همت كافي دارند و مواظب اوامر و نواهي الهي است كه از او به «مؤمن» تعبير مي¬شود.


ن. م. وبلاگ

در جريان خواندن سوره لقمان، ترجمه آيه 27 سوره توجه هر شنونده‌اي را به خود جلب كرده و كوشش او را در تصور معناي آن بي¬نتيجه مي¬گذارد. معناي آيه چنين است: اگر آنچه درخت در زمين است قلم بشنود و آب دريا بعلاوة هفت درياي ديگر دوات آن باشد باز نمي¬توانند كلمات خدا را با نوشتن به پايان رساند. حال تصور كنيد كه با يك خودكار چه ميزان نوشته مي¬توان نوشت و آنگاه بخواهيد تصور كنيد (كه نخواهيد توانست) بزرگي و عظمت خداي را. و نيز مقايسه كنيد تصور ما را از خدا و عظمت واقعي خدا را.


ن. م. وبلاگ

سئوال:

چرا اينهمه به فرستادن صلوات سفارش شده است؟

جواب:

پيامبرانِ پيش از پيامبر اسلام (ص)، در قبال اداي رسالت خود از مردم، چيزي توقع نداشتند ولي پيامبر اسلام (ص) اجر رسالت خواستند و آن را، «مودت و محبت به خويشان خود» قراردادند و فرمودند: «آنچه كه بعنوان اجر از شما خواستم، در واقع منفعت¬اش براي خود شماست (وما سألتكم من أجرٍ فهولكم)». چرا كه محبت، مقدمه تبعيت و پيروي است و انسان در اقتدا به رفتار كسي كه او را دوست ¬مي¬دارد اشتياق نشان مي¬دهد و سختي سلوك به سوي خدا، با اين علاقه آسان مي¬شود و نيز از دنباله¬روي كساني كه به بيراهه مي¬روند مصون و محفوظ مي¬ماند.

ن. م. وبلاگ

دسته ها :

سوال:

چگونه مي¬توان فهميد كه وضعيت معنوي و روحي ما چگونه است؟

جواب:

براي فهم موضوع، بايد به خود توجه كرد و ديد كه شخص چقدر از مرگ مي¬ترسد. هرچه ترس از مرگ بيشتر باشد نشان از بدي اوضاع و احوال دارد. خداوند به پيامبر فرمود به يهودياني كه اينهمه ادعا دارند و مي گويند كه آنها پس از مرگ از سعادتمندان خواهند بود بگويد: «اگر راست مي گوئيد آرزوي مرگ كنيد» زيرا اگر در ادعاي خود صادق باشند بايد با كمال ميل قبول كنند چرا كه زندگي در اين دنيا، همراه زحمات و مشقّات و گرفتاريهايي است كه گاهي اوقات، جان انسان را به لبش مي آورد و چنين وضعي، با زندگي سراسر لذّت بهشت كه يهوديان ادّعاي ورود به آنرا داشتند به هيچ وجه قابل مقايسه نيست. خداوند متعال در ادامه آيه مي فرمايد: «آنان هيچ گاه چنين آرزويي نخواهند كرد بخاطر اعمال بدي كه از پيش فرستاده اند».


ن. م. وبلاگ

 

سئوال:

چرا خداوند متعال، انسان را از همان ابتدا كامل خلق كرد؟

جواب:

اين هم از آن سوالهايي است كه با كمي توجه جوابش معلوم مي¬شود. درست است كه تصور يك اجتماع با انسانهاي كامل، بسيار لذت¬بخش و ايده¬آل است ولي در آن صورت هدف از خلقت محقق نمي-شد چرا كه خداوند فرموده است كه انسانها را، از زن و مرد آفريده است تا آزمايش كند كه كدام يك داراي عملي نيكوترند و داشتن عمل نيكو، در سايه مبارزه با زشتيها و نقصها و تلاش در رسيدن به كمالات تحّقق مي¬يابد و سير و سلوك و ترقي براي انسان كامل معني ندارد پس بايد خلقت انسانها همراه با كاستيها، ضعفها و نقصهايي همراه بود تا فرق بين كسي كه درصدد رفع آنهاست با كسي كه به وجود آنها در خود بي¬اعتناست مشخص شود.

ن. م. وبلاگ

دسته ها :

سوال:

چرا انسان و نه موجودات ديگر، بايد عهده¬دار مسئوليت خودسازي بشود و چرا اين وظيفه سنگين بر عهده او نهاده شده است؟

جواب:

 در قرآن آيه¬اي است به اين مضمون كه خداوند در ابتدا بار امانت خود را بر آسمانها و زمين عرضه داشت و آنها با درك سختي مأموريت، از به عهده گرفتن آن عذر آورند ولي انسان، لابد بخاطر حسّ كنجكاوي خود و آسان فرض كردن قضيه، در قبول اين بار امانت ماجراجويي بخرج داده است و حتماً وقتي شنيده است مسابقه-اي در دنيا برپاست كه بديها، يك عقوبت دارد ولي نيكي‌ها، دهها برابر و گاه بيشتر اجر دارد و اينكه، همان بديها هم با توبه قابل بخشش است و اين مسابقه هم چند سالي بيشتر طول نخواهد كشيد و در عوض، به زندگي جاودان همراه با خوشي و خرّمي خواهد رسيد در قبول آن از خود بي¬تابي نشان داده است ولي غافل از نكاتي بوده است كه آسمانها و زمين متوجه آن بوده¬اند لذا خداوند انسان را بخاطر اين ماجراجويي ظلوم جهول (بسيار ستمكار نادان) مي-نامد.(آيه 72 سورة احزاب).


ن. م. وبلاگ


روزي بني اسرايل، در ميان خود كشته¬اي يافتند و از پيدا كردن قاتل او درمانده شده، به نزد حضرت موسي (ع) آمدند و از او راهنمايي خواستند. خداوند فرمود كه به آنها بگويد براي مشخص شدن عامل جنايت، گاوي را بكشند و با زدن گوشت آن گاو به مرده، مقتول زنده شود و آنها را از قاتل خود آگاه كند. بني اسرائيل وقتي اين را شنيدند به موسي گفتند كه تو ما را به مسخره گرفته¬اي و حضرت موسي (ع) جواب داد: «پناه مي¬برم به خدا از اينكه از جاهلان باشم».

 از اين گفتگو معلوم مي-شود كه مسخره كردن از جهالت آدمي ناشي مي¬شود و شخصي كه در پي مسخره كردن ديگران است از عقل، بهره كمي دارد و اگر كسي دقيق باشد مي¬فهمد كه كار او، ريشه در تفكر ابليسي دارد كه با نسبت دادن نعمتها به خود، فاقد آنرا به سخره مي¬گيرد.

ن. م. وبلاگ

سؤال :

 در آيه 38 سورة يس آمده است كه؛ خورشيد در گردش است. مگر خورشيد ستاره نيست و ثابت ؟

جواب:

دانشمنداني مانند گاليله و كپلر اين طور فكر مي كردند كه خورشيد ثابت است. ولي حدود 40 سال پيش كشف شد كه خورشيد داراي 3 گونه حركت است:

 الف : حركتي وضعي كه در هر 25 روز يكبار بدور خود مي چرخد؛

 ب: حركتي انتقالي بهمراه منظومه شمسي كه در هر ثانيه 19/5 كيلومتر طي مسير مي كند؛

 ج: حركت به دور كهكشان با سرعت 335 كيلومتر در ثانيه.

اصولاً بايد توجه داشت علم انسانها ناقص است و يافته هاي آدميان هم بيانگر تمام واقعيت نيست لذا نبايد خود را در جريان حركت آن رها كرد. يكروز مي گويند آپانديس و لوزه در بدن زيادي است و خوب است در آورده شود و آنرا مُد مي كنند، روز ديگر مي فهمند كه اين دو عضو، از مراكز مهم توليد گلبول سفيد است كه نقش زيادي در سلامتي و ايمني بدن دارد و يا در توليد داروها، ماده اي معرفي مي كنند كه عضوي را بهبود مي بخشد ولي در عوض به چندين عضو آسيب مي رساند مثلاً قرصهاي مسكن براي تسكين درد خوب است ولي به اعضاي مهمي مانند كبد و كليه آسيب مي زند و اين نشان از نقص علم بشر دارد به قول مثلي كه مي گويد: آمد ابرو را درست كند زد چشمش را در آورد.


ن. م . وبلاگ

سوال:

 آيا وقتي ما مرتكب خطا مي شويم بعد توبه مي كنيم كافي است يا عذر خواهي از كسي كه گناه در مورد او شده لازم است؟

جواب:

گناهان بر سه قسم است: ظلم به خدا- ظلم به ديگران- ظلم به خود. در مورد ظلم به ديگران، شخص بايد اگر حقي از كسي را ضايع كرده آنرا جبران كند. مثلاً اگر بر او دروغي بسته است ميان همان افرادي كه آن سخن را گفته، حرف خود را تصحيح كند و آبروي او را برگرداند، اگر مال كسي را از بين برده و يا... ناگزير از جبران است و بهتر است از خود شخص هم، در صورت امكان، حلاليت بطلبند ولي اگر مفسده اي در پي داشته باشد و شخص از شنيدن ظلمي كه در حقش شده بر خواهد آشفت و سبب دعوا و مرافعه شود، شخص گناهكار مي تواند بين خود و خداي خود، از جانب شخص ظلم شده طلب آمرزش كند ولي در مورد ظلم به خدا و ظلم به خود، همان توبه از ته دل كافي است و سبب آمرزش گناهان مي شود و اگر چه بزرگ باشند. در اين گونه موارد، فرد خاطي اگر توان داشته باشد، بهتر است و بلكه بايد، در پي جبران آنها نيز برآيد مثلاً اگر نمازهايي از او قضا شده حتي المقدور آنها را بجا آورد...


ن. م. وبلاگ

دسته ها : توبه

سؤال:

چرا انسانهاي مومن مشكلات بيشتري نسبت به انسانهاي غافل دارند؟

جواب:

اشكال قضيه اينجاست كه ماها معمولاً فكر مي كنيم براي مهماني به اين دنيا آمده¬ايم و انتظار داريم همه چيز بر وفق مراد باشد. زندگي راحت، شغل بي دردسر، فرزندان صالح، همسر نيكو، خانه اي مناسب، مَركبي شيك و... حال بايد ديد آيا چنين توقعي صحيح است؟ مگر نه اين است كه ما در آزمون و امتحان بسر مي بريم و براي تشخيص سره از ناسره ناگزير از شرايط سخت و دشوار است. اگر شرايطي پديد نيايد كه نياز به صبر و تحمل و استقامت و... باشد بر اساس چه معياري بر بندگان نمره داده شود؟ و اگر واقعاً دنيا جاي مهماني بود اولياء و انبياء الهي از همه سزاوارتر بودند كه در انواع نعمتها غوطه ور شوند و حال آنكه شدت ابتلاي آنها بيش از ديگران بود يوسف سر از زندان در مي آورد، يونس خود را در شكم نهنگ مي يابد، ايوب به مرضي سخت وبلند مدت مبتلا مي شود. يعقوب در فراغ پسر عزيزش دهها سال گريان مي شود، به مريم تهمت فعل حرام مي زنند،... پيامبر اسلام در بيان شدت مشكلات و گرفتاريهاي خود مي‌فرمود: «هيچ پيامبري مثل من اذيت نشد». و اينكه خداوند با غافلان معامله اي ديگر دارد به سبب آن است كه آنها نشان داده اند كه به آزمون، اعتقادي ندارند و هشدار دهندگان الهي را به باد مسخره گرفتند كه خدا نيز با آنها از در مكر مي آيد و آخور آنها را معمولاً پر نگه مي دارد در آيه اي از قرآن كريم خداوند مي فرمايد: «آنها فكر مي كنند آنچه براي آنها مي دهيم خيرشان در آن است و حال آنكه به آنها مي دهيم تا بيشتر گناه كنند تا عذاب لايق به حالشان كه به سبب بي‌اعتنايي به انذار انبياء است بچشند.


نوشته مدير وبلاگ


دسته ها :
X