صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 55281
تعداد نوشته ها : 47
تعداد نظرات : 0
دعای عظم البلا
زیارت عاشورا
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

سئوال:

آيا مي¬شود هم محبت خدا را در دل داشته باشيم و هم به موقعيت¬هاي دنيايي فكر كنيم؟

جواب:

اول خوب است تفاوت بين رسيدن به موقعيت¬هاي دنيايي را با دل¬بستگي به آنها بيان شود.

آنچه مورد نكوهش واقع شده اين است كه انسان، رسيدن به مقامات دنيايي را هدف خود قرار داده و در دو راهي «انتخاب بين آنها» و «انتخاب راه خدا»، اولي را برگزيند. بايد براي انسان الهي ملاك، قرب خدا باشد و اگر موقعيتي دنيايي هم بر او عرضه شد آنرا، نه از روي علاقه به آن، بلكه...

نوشته مدير وبلاگ


سئوال:

آیا می¬شود هم محبت خدا را در دل داشته باشیم و هم به موقعیت¬های دنیایی فکر کنیم؟

جواب:

اول خوب است تفاوت بین رسیدن به موقعیت¬های دنیایی را با دل¬بستگی به آنها بیان شود.

آنچه مورد نکوهش واقع شده این است که انسان، رسیدن به مقامات دنیایی را هدف خود قرار داده و در دو راهی «انتخاب بین آنها» و «انتخاب راه خدا»، اولی را برگزیند. باید برای انسان الهی ملاک، قرب خدا باشد و اگر موقعیتی دنیایی هم بر او عرضه شد آنرا، نه از روی علاقه به آن، بلکه از روی وظیفه¬ای که از طرف خدا بر گردن او نهاده شده قبول کند همچنانکه علی (ع) در مورد عرضه خلافت بر ایشان فرمودند «اگر نبود اینکه خداوند از صالحان عهد و پیمان گرفته است که برای احقاق حقوق مظلومان کوشش کنند افسار مرکب خلافت را برگردنش نهاده آنرا از خود دور می¬کردم».

 انسانی که در دل شوق و ذوق ریاست، فخرفروشی، معروف شدن و......... را داشته باشد نمی¬تواند در محبت خدا و لذت بردن از آن طمع کند. بنا به روایتی، خداوند فرموده است:

«حرام است بر قلبی که محبّت دنیا در آن است از مناجات با من لذت ببرد».  

خداوند در آیة 4 سورة احزاب. می¬فرماید: ماجعل¬الله لرجل قلبین فی جوفه: خداوند برای انسان دو قلب در یک وجود ننهاده است. یعنی انسان نمی¬تواند دو محبت متضاد از هم را، در یک آن، در یک محل داشته باشد. حبّ شهرت و معروفیت و فخرفروشی و............ ظلمتی است که با نور ایمان و محبت به خدا قابل جمع نیست کسی که به خود توجه دارد نمی¬تواند متوجه خدای خود باشد.

به گفته علامه طباطبایی، بت-پرست از خودپرست بهتر است چرا که انسان بت¬پرست از توجه به خود، روی برگردانده و در جستجوی موجودی که صلاحیت توجه را دارد، شده و فقط در مصداق اشتباه کرده است ولی انسان خودپرست، به همان نفس پر از نقص و جهل خود بسنده کرده و از پیلة آن درنیامده است. چنین شخصی اگر بخاطر ترس از عذاب جهنم، نمازخوان هم شد نباید در لذت بردن از آن طمع کند و در هنگام رسیدن وقت نماز، توقع داشته باشد در خود ذوق و شوق انجام آنرا بیابد.

 آیه¬ی 45 سوره بقره می¬فرماید: استعینوا بالصبر و الخاشعین والصلاه وانّها لکبیره الاّ علی الخاشعین. انسانی که در دل منیّت دارد نمی¬تواند از نماز بهره¬مند شود. نه تنها از نماز، بلکه از هیچ کار عبادی خود. البته حداقل منفعت چنین عبادتی، رهایی از عذاب آتش است ولی نباید در مراتب بالای قرب الهی اندیشه و طمع کند.

در شرح حال بعضی از عرفا همه نوشته¬اند گاهاً در اثر مراقبت از اعمال و افکار خود، به درجه¬ای می¬رسیدند که خود را در عرش الهی و در عالم ماوراء در حال سیر می¬یافتند و مقداری که خود را در این حالت دیده و توجهی به خود کرده و آنرا ، نتیجه اعمال خود می¬دیدند ناگهان خود را بر فرش(روی زمین) می-یافتند و از آن حالت محروم می¬شدند.

از علمای اخلاق نقل است که فاصله انسان تا خدا، یک گام بیشتر نیست و آن، منیّت آدمی است که اگر قدم روی آن بگذارد، در قدم بعدی، خود را در پیشگاه خدا احساس می-کند و از نزدیکی عالم و قادر و زیبای مطلق، حظّ وافرِ غیر قابل توصیف می¬برد و این فقط وقتی است که از محبت به دنیا چشم بپوشد. مقام آن¬چنانی، مال آن¬چنانی، موقعیت آنچنانی و همه و همه که ریشه در منیّت دارد.

دسته ها : قلب؛ محبت
X